جدول جو
جدول جو

معنی شتر ناز - جستجوی لغت در جدول جو

شتر ناز
از ریز مقامات موسیقی منطقه ی استرآباد ۲شتر+ناز تکه ای سازی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاه ناز
تصویر شاه ناز
(دخترانه)
نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب ناز
تصویر شب ناز
(دخترانه)
زیبایی شب، ناز شب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکرناز
تصویر شکرناز
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهرناز
تصویر شهرناز
(دخترانه)
خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شترغاز
تصویر شترغاز
ریشۀ گیاه انگدان که آن را با سرکه می خورند، برای مثال تو شهد نیستانی و در کام نیاری / او کامه بیاورد و شترغاز نیابد (سوزنی - ۳۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
خواهر جمشید است و او با خواهر دیگرش ارنواز در حبالۀ نکاح ضحاک بود و بعد از کشته شدن ضحاک هر دو به فریدون منتقل شدند. (برهان) (از جهانگیری) (از انجمن آرا). نام دختر جمشید که مادر هر دو پسر ارشد فریدون بود. (از ولف). این نام در کتب پهلوی بصورت سنگهوک آمده و در فارسی تحریف شده. در شاهنامه نام خواهر جمشید پیشدادی و خواهر ارنواز است. طبق روایات، ضحاک شهرناز وارنواز هر دو را به زنی گرفت و سپس فریدون آن دو رااز نزد وی برد. (از فرهنگ فارسی معین) :
به یک دست سرو سهی ارنواز
به دست دگر ماهرو شهرناز.
فردوسی.
از این سه دو پاکیزه از شهرناز
یکی کهتر از خوب چهر ارنواز.
فردوسی.
ز پوشیده رویان یکی شهرناز
دگر ماهرویی بنام ارنواز.
فردوسی.
رجوع به یشتها ج 1 و 2 ص 193 و 150 شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
طرثوث. (تفلیسی). همان اشترغاز است که بیخ درخت انگدان باشد و بعضی گویند گیاهی است که بیخ آن را آچار سازند. (برهان). صمغ شترغاز یااشترغاز آنغوژه است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). بیخ گیاهی است که در سرکه نهند و به ریچال خورند. (اوبهی). نام بیخی است. دوایی که اقسام آن انجدان است. (فرهنگ نظام). بیخ انگدان است که در سرکه نهند و به ریچال خورند. (لغت فرس اسدی). گیاهی که بیخ آن را آچار سازند و بیخ انگدان. (ناظم الاطباء) :
ندارد طمع رستن شاخ عود
هر آن کس که بیخ شترغاز کاشت.
ابن یمین.
همه سرکه گفتیم عطسه دهیم
شترغاز در زیر بینی نهیم.
(از حفان).
تو شهد بنستانی و در کام نیاری
او کامه و سرکا و شترغاز نیابد.
سوزنی.
سیه کرد بوسعد ریش سپید
چو ببرید از زندگانی امید
شترغاز را ماند آن موی او
سیه روی و گنده میانه سپید.
قوامی خوافی.
و رجوع به اشترغازشود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
زنبورک و توپ کوچکی که بر روی شتر بار کنند و از همانجا با وی شلیک کنند. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ رِ)
شتر خاصه. اشتر خاصه، تعبیری است تحقیرآمیز و موهن برای آدمهای بی پروا و بی احتیاط و عاری از رعایت آداب و رسوم: فلان کس سرش را انداخت پایین و بدون سلام و علیک مثل شتر شاه آمد توی خانه. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
زمین بسیارشتر. که شتر بسیار دارد. مأبله، زمین شترناک. زمین پرشتر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام لحنی است در موسیقی، رجوع به کلمه آهنگ در لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیر ناک
تصویر شیر ناک
جایی که شیر در آن راوان باشد شیر لان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بار
تصویر شتر بار
بار شتر باری که به اندازه قدرت حمل یک شتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بان
تصویر شتر بان
ساربان، کسی که از شتر مواظبت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر غاز
تصویر شتر غاز
بیخ انگدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر خار
تصویر شتر خار
خار شتر
فرهنگ لغت هوشیار
کاروانسرایی که شتران را در آن جا مسکن و غذا دهند و نگهداری کنند طویله شتر اشتر خان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر دار
تصویر شتر دار
ساربان شتر بان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر گاو
تصویر شتر گاو
زرافه، یکی از مهره های شطرنج کبیر، امور غیر متناسب و ناهماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چتر باز
تصویر چتر باز
کسی که با چتر نجات از هواپیما بزمین فرود آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ناز
تصویر پر ناز
پر نخوت پر فیریدگی پر بطر پر غمزه
فرهنگ لغت هوشیار
دیدن اشترغاز به خواب، دلیل غم و اندوه بود. اگر بیند اشترغاز فراگرفت، یا کسی بدو داد و از او همی خورد، دلیل که به قدر آن غم و اندوه خورد - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از ریز مقامات موسیقی، شتر+حال، تکه ای سازی مربوط به نی
فرهنگ گویش مازندرانی
شتربان
فرهنگ گویش مازندرانی